۱۳۸۶ شهریور ۲, جمعه

چرا اینجا مینویسم؟

من وکیل نیستم..دفترمن وکیل نیستم..دفتر مهاجرتی هم ندارم...دنبال هیچ نفعی هم نیستم....تنها هدفم اطلاع رسانی یه شما دوستان عزیزی است که به دنبال کسب اطلاعات در این زمینه هستید... منم برای مهاجرت اقدام کردم مثل خیلی از شماها....که یا اقدام کردید....یا در تب و تاب کسب اطلاعات مربوط به مهاجرتید ....اینکه من برای کجا اقدام کردم بماند برای بعد.اما فقط اینو بدونید که لااقل ۷ ساله که در مورد جاهای مختلف دارم اطلاعات می گیرم و مدتی هم هست که اقدام کردم ... وبلاگهایی که به عنوان پیوند های این وبلاگ در نظر گرفته شده اند می توانند اطلاعات مناسبی را در اختیار شما بگذارندکه مراجعه به آنها را به شما توصیه میکنم...
به نظر شما فلسفه مهاجرت چیه؟ ... چه اینده ای پیش روی ماست؟...تعداد مهاجران ايراني از ۲تا ۷ ميليون نفر ذكر مي شود، اما رقمي كه به نظر مي آيد به واقعيت نزديك باشد، ۳ ميليون نفر است كه معادل حدودا دو درصد از كل مهاجران جهان است. بيشترين اين مهاجران در آمريكا با يك ميليون و پانصد هزار نفر و سپس كانادا و انگليس به ترتيب با ۲۰۰ هزار و يكصد و ٨٠ هزارنفر به سر مي برند. اداره كل گذرنامه ايران گزارش داده روزانه به طور متوسط پنج هزار و پانصد نفر با مدرك ليسانس، پانزده نفر با مدرك فوق ليسانس و دو تا سه نفر با مدرك دكترا از كشور خارج مي شوند. وزارت بهداشت نيز معتقد است، از هر هفت نفرى كه براى تحصيل از كشور خارج مى‌شوند، تنها يك نفر بازمى‌گردد. سرمايه نقدي ايرانيان مقيم خارج بيش از هزار و ٣٠٠ ميليارد دلار برآورد شده كه اين رقم معادل 30 سال صدور كالاهاي نفتي و غيرنفتي ايران است. .....كارشناسان دلایلی مثل نيازهاي پايه‌اي نظير مسكن و غذا رو اولويت اول براي مهاجرت و در مراحل بعد نياز به امنيت، تعلق، دوست داشته شدن و بروز توانايي‌ها رو داراي اهميت بيشتري مي‌دونن ...
( الهام ) میگه :...مهاجرت کردن کار سختیه. وقتی مهاجرت میکنی در حقیقت یه تیکه از دلت رو یه جایی همین دور و بر ها واسه همیشه جا میزاری ! گذشته ها...خاطره ها ... کودکی... کوچه پس کوچه ها ... بوی عید ...! روزهای آخر هی با خودت باید کلنجار بری هی باید فکر کنی اصلا کار درستی داری میکنی؟ و تو همون حال باید تمام حلقه هایی که تو رو وصل کردن به سرزمین مادری رو دونه دونه باز کنی... اون وقت نوبت میرسه به حلقه آخر. جایی که تمام زندگیت رو باید بچینی تو یه چمدون ۳۲ کیلو یی و بقول نیکی بری سوار هواپیمای بی بازگشت بشی و در طول پروازسعی کنی به اون چشمهای خیس پشت سرت فکر نکنی! چند نفر دارند میرند؟ میشه تخمین زد؟ ...
من هم مثل الهام نمیخواهم حکم قورباغه اب پزی را داشته باشم که زنده زنده و یواش یواش اب پزش می کنند و خودش هم نمی فهمه.......نمیتونم بگم که تمام سختیهای مهاجرت کردن رو پذیرفتم اما اینو میدونم مهاجرت یه فرایند طولاتیه و طاقت فرساست که صبر و حوصله می طلبه و آرامش...
خواهشی ازتون دارم و اون اینه که در زمینه زمانبندی این فرایند بخصوص منفی بین و منفی گرا نباشید. از ترس خالی شدن نیمه پر لیوان به هزار و یک دلیل .....اونو خالی نبینید...یادتون باشه قسمت اعظم استرس و بدبختي زندگي آدم ها به خاطر منفي نگري و منفي بافي است. یادتون باشه هميشه جنگي سهمگين بين تفکرات مثبت و منفي وجود داشته است و اکثر اوقات مثل همون چیزی که تو وبلاگ الهام اتفاق افتاد اين نيروهاي منفي هستند که حکمفرما مي شوند. نمیدونم ما ادمها چه جوری به خودمون اجازه میدیم استرس ها و نگرانی های شخصیمون را به دیگران منتقل کنیم و اسم اینو بگذاریم اطلاع رسانی.....بگیم به اشتراک گذاشتن اطلاعات...گاهي اوقات وقتي به خودمان مي آييم ميبينيم که نتوانسته ايم جلوي اين نيروها و تفکرات منفي را بگيريم و آنها موفق شده اند همه زندگي ما را اسير خود سازند. عقل سليم حکم مي کند که تفکر مثبت و مثبت انديشي را که تاثير بسيار خوبي بر همه ما دارد به کار بگیریم و از زمانی که در اختیار داریم به نحو احسن استفاده کنیم چون کارهای پبش رو فراوانند و زمان برای تکمیلشون اندک....من خودم به شخصه خيلي سعي مي کنم تا مثبت نگري را در زندگي خود الگو سازم، اما گاه گداري تفکرات منفي به سراغم مي آيند و بايد اعتراف کنم که طبيعت انسان، تفکرات منفي را خيلي زودتر و راحت تر از تفکرات مثبت جذب مي کند.ولی تلاش من بر اینه که اروم باشم و این ارامش رو به اطرافیانم هم انتقال بدم....معتقدم به هر چیزی فکر کنم همان چیز پیش می آید وگسترش می یابد. برای همینه که می گن:
مواظب افکارتان باشيد که آنها تبديل به گفتار شما مي شوند . مواظب گفتارتان باشيد که آنها تبديل به اعمالتان مي شوند . مواظب اعمالتان باشيد که آنها تبديل به عادتهايتان مي شوند . مواظب عادتهايتان باشيد که آنها تبديل به شخصيت شما مي شود....
کامنت دونی این وبلاگ دست کم از طرف من هیچوقت فیلتر نمیشه بنابراین چه بهتر که به اسم خودتون پیغام بگذارید..... بیاین همین جا با نام یا بدون نام برای خودم پیغام بگذارید و حتی اگر دلتون خواست بد و بیراه بگید......توی این وبلاگ هم دوست ندارم کسی به طرفداری من بلند شه که بخاطر یه نفر جمع کثیری از دوستانش رو از دست بده...این یه قلم کار اینجا ممنوعه:...
آرش تو پست قبلی وبلاگ الهام یه کامنتی گذاشته بود که واسه همه ما ها که جزو منتظران هستیم بد نیست دوباره تکرار بشه :...
یک توصيه دوستانه براتون دارم. ما همگی در يک خصوصيت با هم اشتراک داريم و اون منتظر بودن مونه. اما آيا راه و رسم درست انتظار رو بلدين؟ شوخی نمی کنم. انتظار کشيدن هم مثل هر کاری راه و رسم خودش رو داره. در اين دوره بلاتکليفی٬ ترس از نتيجه نا مطلوب و حتی ترس از نتيجه مطلوب دست به دست هم می دن و منجر به Anxiety disordersيا اختلالات اضطرابی می شن. شب خوابمون نمی بره٬ تحريک پذير و عصبی می شيم. تمرکزمون کم می شه و از يک ضعف و بی حالی عمومی رنج می بريم. گاهی مشکلاتی مثل تپش قلب و گر گرفتگی و تنگی نفس و ... هم اضافه می شه و همه اينها دست به دست هم می دن و کارايی ما رو دچار نقصان شديدی می کنن. بد تر از اون زندگيمون رو تبديل می کنند به يک شکنجه مفرط در يک زندان مخوف. نه می فهميم زندگيمون چطور گذشت و يک دفعه متوجه می شيم که تمام اين مدت انتظار رو از دست داديم. گويا يک تکه از عمرمون حذف شده! پس چه بايد کرد؟ ...
آرامش يك حالت است. نمي تونيد به زور به اين حالت در آييد. كافي است همة‌ منفي بافي ها و موانع را كنار بگذاريد تا با پاي خودش به سراغتان بيايد و خود به خود در شما ايجاد شود. هر اتفاقی بیافته از یه چیز نباید غافل شد و اون اینه که هر روز چیزی به دانسته هامون اضافه کنیم....زمان کوتاه است و کارهای فراوانی ناتمام ...
نگذاریم تکه ای به تکه های حذف شده عمرمون اضافه شه....بیاید دوره انتظار رو به بهترین و شیرین ترین روزهای زندگیمون بدل کنیم.....با خود زمزمه کنیم هر آرزویی که دارم میتوانم انجام دهم و به آن برسم ....هر آرزویی .....هر آرزویی ..... هر آرزویی ...
تجربه نشان داده که موفقترین مهاجرین اونهایی هستند که اولا برای مهاجرتشون یه هدف مشخص و تعریف شده دارند و فقط سر چشم و هم چشمی با ان و اون خودشون رو در به در غربت و گرفتاری هاش نمیکنند... این افراد همونهایی هستند که در طول زمان پروسه سعی میکنند زبانشون را تکمیل کنند...درسهاشون رو دوره کنند و بر مهارتهای کاری و جنبی خود اضافه کنند .محیطی رو که قراره توش زندگی کنند کاملا بشناسند بحصوص که اینروزها به مدد اینترنت همه چی راحت شده..نه اینکه مدام بشینند و محیط رو مسموم کنند و توی دل اطرافیانشونو خالی کنند که آی...فلانی به بهمانی فحش داد پروسه ما طولانی شد....توی این جریان موثق ترین اخبار رو میتونید از سایت ادارات مهاجرت بگیرید و به حرف هیچکس در زمینه زمانبندی پروسه ها اعتماد نکنید...حتی من که دارم خبری رو مینویسم شما باید با عقل و دانسته های حودتون اونو مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهید...
به نظر شما چرا ما داریم میریم ؟ تا به حال به این فکر کردین ؟ ازمن نپرسین چرا داری میری چون دلایل من شاید خیلی عاقلانه نباشه و به نظر بقیه اصلا دلیل قابل قبولی محسوب نشه اما از خودتون و دیگران بپرسین چرا سیامک و فرشید رفتن ، امروز بهرنگ وشیوا و فردا دختر خوب و هانیه میرن و پس فردا ........؟ چرا ؟یک جواب قانع کننده ما را بس......اونوقته که میفهمم برای اینهمه سختی و فشار رو تحمل کردن نتیجه ای و فایده ای هم هست.... ...

مطلب را به بالاترین بفرستید Balatarin

هیچ نظری موجود نیست: